سلام
یادم افتاد یه موقعی یه وبلاگی داشم
گفتم یه سری بزنم بهش یهو یکی صاحاب نشده باشه!
.
یه چیز هایی دارم که بنویسم هر از گاهی،
به نظرم جالبه:
صبح، یکی از بچه ها امیر محمد رو هل داده بود.
امیر محمد هم به پشت افتاده بود روی زمین.
اومده بهم میگه:
آقا یکی از بچه ها هلم داده با واکسنم خوردم زمین!
.
(توضیح: من توی ی دبستان کار می کنم.)